دامداری، گوشت قرمز و تأمین پایدار برای صنایع غذایی در غرب کشور

زنجیره تأمین گوشت قرمز در غرب ایران از دامداری تا کشتارگاه صنعتی و بسته‌بندی صادراتی

دامداری، گوشت قرمز و تأمین پایدار در غرب ایران؛ چرا این زنجیره برای صنایع غذایی استراتژیک است؟

غرب ایران (استان‌هایی مانند کرمانشاه، کردستان، همدان، ایلام و بخش‌هایی از لرستان) یکی از قطب‌های اصلی دامداری سبک و سنگین کشور است. ترکیب اقلیم کوهستانی، مراتع نیمه‌طبیعی و دسترسی به خوراک دامی، این منطقه را به منبع مهم تأمین گوشت قرمز برای کشتارگاه‌ها و صنایع فرآوری در سراسر کشور تبدیل کرده است. برای خریداران B2B در حوزه سوسیس‌و‌کالباس، همبرگر، HORECA و حتی خریداران منطقه‌ای، شناخت دقیق این زنجیره، شرط کاهش ریسک تأمین از بازار ایران است.

در این مقاله، زنجیره گوشت قرمز در غرب ایران را از واحد دامداری تا کارخانه فرآوری و بسته‌بندی صنعتی مرور می‌کنیم؛ نژادها، سیستم‌های پرواربندی و الگوهای تغذیه را بررسی می‌کنیم و نشان می‌دهیم این متغیرها چگونه روی کیفیت لاشه، درصد چربی، طعم و قابلیت فرآوری اثر می‌گذارند. سپس چالش‌های تأمین پایدار برای صنایع پروتئینی و هتل‌ها و رستوران‌ها و الزامات حلال و صادراتی به بازارهای GCC، عراق و کشورهای همسایه را مرور می‌کنیم و در نهایت توضیح می‌دهیم اوان تجارت چطور می‌تواند با طراحی قراردادهای Supply Agreement و سیستم Traceability، ریسک خریداران را مدیریت‌پذیر کند.

نژادها و ساختار دامداری در غرب ایران و تأثیر آن بر کیفیت گوشت قرمز

دامداری در غرب کشور ترکیبی از گله‌داری سنتی، واحدهای نیمه‌صنعتی و مزارع صنعتی است. در دام سبک، نژادهایی مانند سنجابی، مهربان، افشاری، کردی و لری-بختیاری رایج هستند که هرکدام پروفایل لاشه و چربی متفاوتی دارند. در دام سنگین، ترکیبی از گاو بومی، دورگ‌های هلشتاین و سمینتال و در برخی واحدها نژادهای گوشتی‌تر مشاهده می‌شود.

به طور کلی:

  • گوسفندهای بومی کوهستانی، لاشه‌ای با چربی بین‌عضلانی مناسب و طعم قوی‌تر تولید می‌کنند که برای تولید کباب و محصولات تازه مناسب است.
  • دام‌های پرواری با ریشه نژادهای اصلاح‌شده یا دورگ، معمولاً ضریب تبدیل خوراک بهتر و رشد سریع‌تر دارند و برای تأمین حجیم صنایع فرآوری سودآورتر هستند.
  • در گاو، استفاده از نژادهای شیری-گوشتی (هیبرید هلشتاین/سمینتال) منجر به گوشت با رطوبت بالاتر و چربی کمتر در سطح لاشه نسبت به نژادهای گوشتی خالص می‌شود؛ موضوعی که در فرمولاسیون سوسیس‌و‌کالباس و همبرگر باید لحاظ شود.

برای خریداران صنعتی، درک این تفاوت‌ها مهم است؛ زیرا ترکیب نژادی منطقه، مستقیماً بر:

  • درصد پروتئین و چربی خام گوشت
  • بافت (Tenderness)، آب‌اندازی و قابلیت امولسیونی
  • قابلیت ترکیب با چربی‌های گیاهی یا حیوانی دیگر

تأثیر دارد. یکی از ارزش‌های افزوده همکاری با تامین‌کننده‌ای ساختارمند، تبدیل این تنوع نژادی به پروفایل‌های استاندارد قابل تکرار برای صنایع غذایی است.

سیستم‌های پرواربندی و الگوهای تغذیه؛ از مرتع تا جیره صنعتی

در غرب ایران سه الگوی اصلی پرواربندی دیده می‌شود که هرکدام پیامدهای مشخصی برای کیفیت گوشت و قابلیت فرآوری دارند:

۱. مرتع‌محور سنتی

در این مدل، گله‌ها بخش عمده سال را در مرتع چرا می‌کنند و تنها در پایان دوره، مکمل غلات یا کنسانتره محدود دریافت می‌کنند. ویژگی‌ها:

  • گوشت با طعم قوی‌تر و رنگ تیره‌تر به دلیل فعالیت عضلانی بیشتر.
  • چربی زیرجلدی و دنبه بالاتر در دام سبک، اما چربی بین‌عضلانی متغیر.
  • وزن لاشه متغیر و وابسته به شرایط اقلیمی سال.

این نوع گوشت برای مصرف تازه و برخی محصولات HORECA جذاب است، اما برای خطوط صنعتی که به یکنواختی رطوبت، چربی و سایز برش حساس هستند، ریسک نوسان دارد.

۲. نیمه‌صنعتی (مرتع + جیره تکمیلی)

در این مدل، دام بخش از سال را در مرتع است و بخش دیگر در واحد پرواربندی با جیره‌ای شامل جو، ذرت، کنجاله سویا، تفاله چغندر و مکمل‌های معدنی تغذیه می‌شود.

  • افزایش ضریب رشد و وزن لاشه.
  • بهبود نسبی یکنواختی چربی و رطوبت.
  • کاهش نسبی وابستگی به نوسان علوفه مرتعی.

برای صنایع سوسیس‌و‌کالباس و همبرگر، این مدل معمولاً تعادل مناسبی میان طعم بومی و یکنواختی صنعتی فراهم می‌کند.

۳. پرواربندی صنعتی مبتنی بر جیره فرموله‌شده

در واحدهای صنعتی، دام تقریباً تمام دوره پروار را در واحد بسته با جیره فرموله‌شده و پایش‌شده (TMR) می‌گذراند. این رویکرد منجر به:

  • کنترل بهتر درصد چربی و پروتئین به دلیل فرمولاسیون دقیق خوراک.
  • قابلیت برنامه‌ریزی تولید و کشتار بر اساس سفارشات کارخانه.
  • تولید لاشه‌های با سایز استاندارد برای استفاده در خطوط برش اتوماتیک.

با این حال، هزینه سرمایه‌گذاری و خوراک بالاتر است و در سال‌های نوسان قیمت نهاده‌ها، فشار قیمتی به زنجیره وارد می‌شود. برای خریداران صادراتی که روی Traceability و انطباق با استانداردهای بهداشتی و باقی‌مانده‌های دارویی حساس‌اند، واحدهای صنعتی و نیمه‌صنعتی غرب کشور گزینه‌ای قابل‌مدیریت‌تر محسوب می‌شوند.

از لاشه تا ماده اولیه صنعتی؛ کیفیت، چربی و قابلیت فرآوری

برای صنایع سوسیس‌و‌کالباس، همبرگر، ناگت و سایر محصولات پروتئینی، گوشت قرمز صرفاً یک کالای خام نیست؛ بلکه ماده اولیه‌ای با پارامترهای فنی دقیق است. چند شاخص کلیدی که در زنجیره گوشت قرمز غرب کشور باید کنترل شود عبارت‌اند از:

۱. ترکیب لاشه و درصد چربی

صنایع فرآوری، بسته به فرمولاسیون محصول، به بازه‌های مشخصی از چربی نیاز دارند. گوشت بیش‌ازحد کم‌چرب باعث کاهش آبداری، ضعف بافت امولسیونی و افزایش هزینه استفاده از چربی‌های مکمل می‌شود؛ در حالی که چربی بیش از حد، ریسک جداسازی فاز و مشکلات حسی را بالا می‌برد.

در غرب کشور، با مدیریت نوع دام، سن کشتار و جیره، می‌توان پروفایل‌هایی نظیر «گوشت کم‌چرب برای همبرگر پریمیوم» یا «گوشت با چربی میانه برای سوسیس‌های اقتصادی» را به شکل قراردادی تأمین کرد؛ مشروط بر این‌که زنجیره از دامدار تا کشتارگاه و واحد فرآوری، یکپارچه و پایش‌شده باشد.

۲. pH، آبداری و بافت

مدیریت استرس دام پیش از کشتار، شرایط شوک حرارتی و سرعت سردکردن لاشه، روی pH نهایی و در نتیجه روی رنگ، آبداری و قدرت نگه‌داری آب اثر می‌گذارد. گوشت با pH نامناسب، هم در خطوط برش اتوماتیک مشکل‌ساز است و هم در فرمولاسیون امولسیون‌های گوشتی.

کشتارگاه‌های صنعتی غرب کشور که پروتکل‌های Ante-mortem و Post-mortem منظم دارند، امکان تولید لاشه با ثبات کیفی بالاتر را فراهم می‌کنند؛ اما این ثبات فقط زمانی برای خریدار قابل‌اتکا است که در قالب قراردادهای تأمین و برنامه‌های منظم بازرسی کیفیت، تثبیت شده باشد.

۳. تناسب با فرآوری مکانیکی و حرارتی

برای خطوط مدرن همبرگر یا سوسیس‌و‌کالباس، اندازه ذرات پس از خردایش، یکنواختی بافت و رفتار گوشت در فرایند پخت و سردسازی، اهمیت بالایی دارد. گوشت‌های بسیار مسن یا با آسیب عضلانی، عموماً:

  • در حین خردایش، ذرات ریزتر و غیر یکنواخت تولید می‌کنند.
  • در فرایند حرارتی، آب‌اندازی بیشتری دارند.
  • در نهایت، بافت محصول نهایی را ناهمگن می‌کنند.

برای خریدار B2B، دانستن این‌که گوشت از چه بازه سنی، چه نوع دام و با چه الگوی تغذیه‌ای تأمین می‌شود، نه یک «جزئیات فرعی» بلکه یک ورودی حیاتی فرمولاسیون است.

چالش‌های تأمین پایدار برای صنایع پروتئینی، هتل‌ها و رستوران‌های زنجیره‌ای

صنایع سوسیس‌و‌کالباس، همبرگر، هتل‌ها و رستوران‌های زنجیره‌ای برای حفظ کیفیت ثابت منو و محصول، به تأمین پایدار و پیش‌بینی‌پذیر نیاز دارند. در عمل، زنجیره گوشت قرمز در غرب کشور با چند چالش ساختاری مواجه است:

۱. نوسان قیمت و وزن لاشه

وابستگی بخشی از دامداری‌ها به مرتع و نهاده‌های وارداتی، باعث می‌شود قیمت زنده و وزن لاشه تحت تأثیر نوسانات فصلی و ارزی قرار گیرد. در نبود قراردادهای بلندمدت و مکانیزم‌های پوشش ریسک، این نوسانات مستقیماً به قیمت تمام‌شده صنایع پروتئینی و HORECA منتقل می‌شود.

۲. ناهمگنی کیفیت در خرید روزبازار

بخشی از تأمین فعلی بر پایه خرید روزانه از میادین دام و گوشت انجام می‌شود؛ رویکردی که:

  • کنترل روی سن دام، نوع خوراک و شرایط نگهداری را محدود می‌کند.
  • منجر به تنوع زیاد در ترکیب لاشه، درصد استخوان و چربی می‌شود.
  • کارخانه‌ها را وادار می‌کند به‌طور مداوم فرمولاسیون و تنظیمات خط را تغییر دهند.

۳. مسائل بهداشتی و ردیابی منبع

برای بازارهای داخلی با نظارت متوسط، گاهی حداقل‌های بهداشتی کافی به نظر می‌رسد؛ اما برای برندهایی که به دنبال توسعه در بازارها و صادرات بین‌المللی هستند، ردیابی منبع (Traceability) و مستندسازی سوابق دام، تغذیه، واکسیناسیون و بازرسی‌های بهداشتی اهمیت حیاتی پیدا می‌کند.

در مدل‌های مبتنی بر خرید روزبازار، اتصال لاشه یا گوشت بسته‌بندی به «یک دامداری مشخص با پرونده بهداشتی روشن» دشوار است. این موضوع در مذاکره با خریداران GCC یا خرده‌فروشان سازمان‌یافته منطقه، به سرعت به مانع تبدیل می‌شود.

۴. تنوع استاندارد و ساختار کشتارگاه‌ها

در غرب کشور، کشتارگاه‌های مدرن و نیمه‌مدرن در کنار برخی واحدهای قدیمی‌تر فعال‌اند. همه این واحدها الزاماً به یک سطح از:

  • پایش دما در خط کشتار و سالن پیش‌سرد
  • سیستم‌های HACCP و GMP پیاده‌سازی‌شده
  • مستندسازی بازرسی‌های دامپزشکی

متکی نیستند. به همین دلیل، انتخاب شبکه‌ای از کشتارگاه‌های غربال‌شده و اتصال آن‌ها به قراردادهای تأمین، برای خریدارانی که بر برند خود در بازار داخلی یا خارجی حساس‌اند، تعیین‌کننده است.

کشتارگاه صنعتی، سردخانه و حمل سرد؛ الزامات فنی و حلال برای بازارهای منطقه‌ای

برای صادرات گوشت قرمز و فرآورده‌های گوشتی از غرب ایران به بازارهایی مانند عراق، اقلیم کردستان، GCC و سایر کشورهای همسایه، صرفاً کیفیت حسی گوشت کافی نیست؛ زیرساخت‌های کشتار، سردخانه و لجستیک نیز باید منطبق با الزامات حلال و بهداشتی مقصد باشد.

۱. استانداردهای کشتارگاه صنعتی

کشتارگاه‌های صنعتی که برای تأمین صادراتی مناسب‌اند، معمولاً ویژگی‌های زیر را دارند:

  • خطوط مجزا برای دام سبک و سنگین و مدیریت بهداشتی ورودی و خروجی.
  • سیستم شست‌وشوی لاشه، کنترل دما و سالن‌های پیش‌سرد با ثبت داده‌های دمایی.
  • حضور مستمر دامپزشک ناظر و مستندسازی بازرسی‌های قبل و بعد کشتار.
  • رعایت اصول کشتار حلال مطابق فتاوای مراجع و الزامات کشورهای واردکننده.

۲. سردخانه و زنجیره سرد

حفظ دمای مناسب در زنجیره از کشتارگاه تا کارخانه فرآوری یا مرز خروجی، نه‌فقط برای ایمنی میکروبی بلکه برای حفظ بافت و رنگ گوشت حیاتی است. ضعف در زنجیره سرد می‌تواند:

  • ریسک رشد میکروبی و رد شدن محموله در مبادی ورودی کشور مقصد را بالا ببرد.
  • کیفیت حسی محصول نهایی (مثلاً همبرگر منجمد) را به‌طور محسوس تضعیف کند.

اتصال کشتارگاه‌های استاندارد غرب کشور به شبکه‌ای از سردخانه‌ها و ناوگان حمل سرد، و ثبت دیجیتال شرایط دمایی، پیش‌نیاز شکل‌گیری زنجیره صادراتی پایدار است.

۳. الزامات حلال و صادراتی

بازارهای GCC و عراق بر گواهی‌های حلال، گواهی بهداشت دامپزشکی و در مواردی بر سیستم‌های مدیریت ایمنی غذایی مانند HACCP و ISO 22000 تأکید دارند. همچنین، برخی خریداران سازمان‌یافته منطقه‌ای، اطلاعات مربوط به منبع دام، منطقه تولید و مدارک حمل‌ونقل را به‌صورت ساختارمند طلب می‌کنند.

وجود بازیگری که بتواند این الزامات را از سطح دامداری و کشتارگاه تا حمل‌ونقل و صدور اسناد، یکپارچه کند، نقطه تمایز مهمی برای ورود گوشت قرمز و خوراکی‌های فرآوری‌شده ایرانی به این بازارها است.

مدل‌های تأمین گوشت قرمز؛ مقایسه برای صنایع غذایی و خریداران صادراتی

خریداران صنعتی و صادراتی معمولاً میان سه مدل عمده تأمین گوشت قرمز در غرب کشور انتخاب می‌کنند. جدول زیر این مدل‌ها را از نظر کنترل کیفیت، ثبات قیمت و قابلیت صادراتی مقایسه می‌کند:

مدل تأمین کنترل کیفیت ثبات قیمت قابلیت صادرات چالش کلیدی
خرید روزبازار (داخلی یا میادین دام و گوشت) پایین تا متوسط؛ ناهمگنی در نژاد، سن، تغذیه و شرایط بهداشتی بسیار متغیر؛ وابستگی مستقیم به نوسان عرضه و تقاضا محدود؛ ردیابی منبع و مستندسازی دشوار است عدم قابلیت برنامه‌ریزی و چالش در تطبیق با استانداردهای بازار مقصد
قراردادهای بلندمدت با دامدار یا تعاونی‌های منطقه‌ای متوسط تا خوب؛ امکان تعریف پروتکل تغذیه، سن کشتار و بازرسی‌های مشترک قابل‌مدیریت؛ امکان استفاده از فرمول‌های قیمت‌گذاری و مکانیزم‌های پوشش ریسک متوسط تا خوب؛ در صورت مستندسازی مناسب و اتصال به کشتارگاه‌های استاندارد نیاز به مدیریت قرارداد، پایش عملکرد و ایجاد اعتماد دوطرفه
شرکت‌های یکپارچه دامپروری و زنجیره‌ای بالا؛ کنترل یکپارچه از خوراک تا کشتار و گاه فرآوری اولیه نسبتاً پایدار؛ به‌ویژه در قالب قراردادهای تأمین بلندمدت بالا؛ فراهم بودن زیرساخت Traceability، اسناد حلال و گواهی‌های بهداشتی ظرفیت محدود، تمرکز بر مشتریان منتخب و نیاز به مذاکره تخصصی

انتخاب میان این مدل‌ها، وابسته به استراتژی برند، حساسیت به ریسک، افق توسعه صادراتی و سطح فناوری خطوط فرآوری است. برای بسیاری از خریداران حرفه‌ای، ترکیب دو مدل دوم و سوم تحت یک چارچوب قراردادی واحد، راه‌حل بهینه تلقی می‌شود.

نقش EvanTrade در طراحی Supply Agreement و Traceability برای خریداران بین‌المللی

برای خریداران بین‌المللی و حتی برندهای داخلی با رویکرد صادراتی، چالش اصلی در تأمین گوشت قرمز از غرب ایران، «نبود اطلاعات شفاف، قرارداد ساخت‌یافته و ردیابی قابل‌اثبات» است، نه لزوماً نبود ظرفیت تولید. این دقیقاً همان شکافی است که EvanTrade روی پر کردن آن تمرکز دارد.

۱. طراحی Supply Agreement متناسب با نیاز خریدار

اوان تجارت با تکیه بر شبکه‌ای انتخاب‌شده از دامداری‌ها، کشتارگاه‌های صنعتی و واحدهای فرآوری، امکان طراحی قراردادهای تأمین را بر اساس:

  • پروفایل کیفی موردنیاز (نوع دام، سن، الگوی تغذیه، بازه چربی و پروتئین)
  • الگوی تحویل (فله منجمد، بلوک‌های گوشت صنعتی، برش‌های معین، یا مواد اولیه برای محصولات خاص)
  • مکانیزم قیمت‌گذاری (پایه لاشه، شاخص بازار، یا فرمول ترکیبی با سقف و کف)
  • الزامات حلال، اسناد دامپزشکی و استانداردهای بازار مقصد

شخصی‌سازی می‌کند. این قراردادها، ریسک نوسان کیفیت و قیمت را برای هر دو طرف پیش‌بینی‌پذیر و مدیریت‌پذیر می‌سازد.

۲. پیاده‌سازی سیستم Traceability و مستندسازی زنجیره

یکی از محورهای تمایز اوان تجارت، تمرکز بر مستندسازی و ردیابی است. از مرحله انتخاب دامداری و ثبت اطلاعات پایه دام، تا کشتار، شماره بچ، شرایط سردخانه و حمل، اطلاعات به شکل ساختارمند ثبت و در قالب گزارش‌های موردنیاز خریدار ارائه می‌شود.

  • اتصال هر محموله گوشت به «پروفایل تولید» شامل منطقه، نوع دام و پروتکل تغذیه.
  • ثبت سوابق بازرسی‌های بهداشتی و دمای زنجیره سرد.
  • آمادگی برای ارائه مدارک پشتیبان در زمان ممیزی خریداران یا نهادهای نظارتی.

این رویکرد، نه‌تنها ریسک ایمنی غذایی را کاهش می‌دهد، بلکه در مذاکره با خریداران GCC، عراق و سایر بازارهای منطقه‌ای، به یک مزیت رقابتی جدی برای برندهای ایرانی تبدیل می‌شود.

جمع‌بندی؛ تبدیل ظرفیت‌های دامداری غرب کشور به زنجیره‌ای قابل‌اعتماد برای برندهای غذایی

غرب ایران از نظر تنوع نژادی، دسترسی به مراتع، تجربه دامداران و وجود کشتارگاه‌های صنعتی، ظرفیت قابل‌توجهی برای تأمین گوشت قرمز دارد. اما برای صنایع سوسیس‌و‌کالباس، همبرگر، هتل‌ها و رستوران‌های زنجیره‌ای و خریداران صادراتی، «صرفاً وجود ظرفیت» کافی نیست؛ آن‌چه اهمیت دارد، قابلیت تبدیل این ظرفیت به زنجیره‌ای پایدار، استاندارد و ردیابی‌پذیر است.

با عبور از مدل خرید روزبازار و حرکت به سمت قراردادهای بلندمدت با دامداری‌های منتخب و شرکت‌های یکپارچه دامپروری، می‌توان کیفیت لاشه، درصد چربی، طعم و قابلیت فرآوری گوشت را در سطحی ثابت نگه داشت. نقش اوان تجارت در این میان، طراحی Supply Agreement، انتخاب و پایش تأمین‌کنندگان، و پیاده‌سازی سیستم Traceability است؛ نقشی که ریسک خریداران را کاهش می‌دهد و زمینه را برای توسعه پایدار برندهای ایرانی در بازارهای داخلی و منطقه‌ای فراهم می‌کند.

پرسش‌های متداول درباره تأمین پایدار گوشت قرمز غرب کشور برای صنایع غذایی

گوشت قرمز غرب ایران چه مزیتی برای صنایع سوسیس‌و‌کالباس و همبرگر دارد؟

ترکیب نژادهای بومی و دورگ در غرب کشور، امکان دسترسی به گوشت با پروفایل‌های مختلف چربی و بافت را فراهم می‌کند. این تنوع، اگر در قالب قراردادهای ساخت‌یافته مدیریت شود، برای تولیدکنندگان سوسیس‌و‌کالباس و همبرگر یک مزیت است؛ زیرا می‌توانند متناسب با فرمولاسیون محصول، مشخصات دقیق ماده اولیه (درصد چربی، بازه سنی دام، نوع برش) را تعریف و به‌طور پایدار دریافت کنند. نزدیکی به کشتارگاه‌های صنعتی و سردخانه‌ها نیز، هزینه لجستیک و ریسک افت کیفیت را کاهش می‌دهد.

چگونه می‌توان نوسان قیمت گوشت قرمز را در قراردادهای تأمین مدیریت کرد؟

یکی از ابزارها، استفاده از فرمول‌های قیمت‌گذاری است که قیمت پایه را به شاخص‌های بازار (مثلاً متوسط قیمت لاشه در منطقه) متصل می‌کنند، اما سقف و کف مشخصی برای نوسانات تعریف می‌شود. در کنار آن، می‌توان بخشی از قرارداد را به‌صورت «حداقل حجم تضمینی» و بخش دیگر را به‌صورت شناور تنظیم کرد. حضور بازیگری مانند EvanTrade که هم شرایط تولید داخلی را می‌شناسد و هم انتظارات خریدار را، کمک می‌کند ساختار قیمت‌گذاری به شکلی طراحی شود که برای هر دو طرف قابل قبول و پایدار باشد.

برای صادرات گوشت قرمز و فرآورده‌های گوشتی به GCC چه مدارکی لازم است؟

عمدتاً گواهی حلال معتبر، گواهی بهداشت دامپزشکی، گواهی مبدأ، و در صورت درخواست خریدار، مدارک مربوط به سیستم‌های مدیریت ایمنی غذایی (مانند HACCP یا ISO 22000) و نتایج برخی آزمون‌های میکروبی یا شیمیایی لازم است. بخشی از این الزامات، عمومی است و بخشی بسته به کشور مقصد و نوع محصول تغییر می‌کند. همکاری با پلتفرمی که با الزامات مختلف بازارهای منطقه آشناست، ریسک رد شدن محموله در مرز را به شکل محسوسی کاهش می‌دهد.

رستوران‌های زنجیره‌ای و هتل‌ها چگونه می‌توانند کیفیت ثابت گوشت را تضمین کنند؟

راه‌حل، حرکت از خرید مقطعی به سمت قراردادهای تأمین پایدار است. در این قراردادها، مشخصات دقیق گوشت (نوع دام، نوع برش، بازه چربی، شکل بسته‌بندی، دمای تحویل) به‌صورت شفاف تعریف می‌شود و در کنار آن، شاخص‌های عملکرد تأمین‌کننده (مانند درصد انحراف مجاز از مشخصات، زمان تحویل، وضعیت شکایات کیفی) پایش می‌شود. برای برندهای HORECA، داشتن شریک تأمین‌کننده‌ای که بتواند چندین تأمین‌کننده upstream را مدیریت و استاندارد کند، کلید حفظ کیفیت یکسان در شعب مختلف است.

نقش Traceability در مذاکرات با خریداران بین‌المللی چیست؟

خریداران حرفه‌ای در بازارهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، روزبه‌روز حساس‌تر به منبع تأمین، شرایط دامداری و سوابق بهداشتی می‌شوند. داشتن سیستم Traceability که بتواند هر محموله گوشت یا فرآورده گوشتی را به دامداری، کشتارگاه و شرایط حمل مشخص متصل کند، در عمل دو مزیت کلیدی دارد: کاهش ریسک حقوقی و ایمنی غذایی در صورت بروز مشکل، و افزایش اعتماد در مذاکرات قیمت و حجم. این شفافیت، دروازه ورود به همکاری‌های بلندمدت و پروژه‌های Private Label برای برندهای مقصد است.

کسری رادمنش

کسری رادمنش پژوهشگر میدانی تولیدات کشاورزی ایران و تحلیلگر ساختارهای زنجیره تأمین است؛ کسی که کیفیت، ریشه، اقلیم و فرآوری را در قالب داده‌های قابل‌استناد روایت می‌کند. نوشته‌های او اتصال‌دهنده کشاورز، کارخانه و بازارهای جهانی است و با رویکردی دقیق، علمی و زمین‌محور استانداردهای صادراتی را تفسیر می‌کند.
کسری رادمنش پژوهشگر میدانی تولیدات کشاورزی ایران و تحلیلگر ساختارهای زنجیره تأمین است؛ کسی که کیفیت، ریشه، اقلیم و فرآوری را در قالب داده‌های قابل‌استناد روایت می‌کند. نوشته‌های او اتصال‌دهنده کشاورز، کارخانه و بازارهای جهانی است و با رویکردی دقیق، علمی و زمین‌محور استانداردهای صادراتی را تفسیر می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

9 − 6 =