چرا استانداردسازی برای دسترسی پایدار به بازار اروپا حیاتی است؟
اتحادیه اروپا یکی از سختگیرانهترین رژیمهای نظارتی غذایی در جهان است. مقررات EFSA، چارچوبهای GFSI، سیستمهای مدیریت ایمنی غذایی مانند HACCP و ISO 22000 و محدودیتهای دقیق MRL برای باقیمانده سموم، دسترسی به این بازار را برای بسیاری از عرضهکنندگان چالشبرانگیز کرده است. در عین حال، همان سختگیری، اگر بهدرستی مدیریت شود، یک مزیت رقابتی پایدار برای تأمینکنندگان منضبط ایجاد میکند.
در مورد محصولات کشاورزی و غذایی ایران، تصویر بیرونی بازار اروپا ترکیبی از «پتانسیل بالا» و «ریسک ادراکشده» است؛ از یکسو تنوع اقلیمی، کیفیت حسی مطلوب و تنوع محصول، و از سوی دیگر نگرانیهایی درباره کنترل سموم، آلودگی میکروبی، فلزات سنگین و شفافیت ردیابی. همین گپ ادراک، نقطه شروع بحث استانداردسازی است.
برای خریداران اروپایی، سؤال اصلی معمولاً این نیست که «آیا محصول ایرانی خوشطعم است؟» بلکه این است که «آیا میتوانم این محصول را در مقیاس صنعتی، پایدار، قابلردیابی و منطبق با حداقلهای قانونی اروپا تأمین کنم؟» پاسخ به این سؤال، مستلزم همراستاسازی مزارع، واحدهای فرآوری، آزمایشگاهها و زنجیره اسناد صادراتی با منطق ریسکمحور اتحادیه اروپاست.
این مقاله با زاویه دید زنجیره تأمین جهانی و بر مبنای منطق تصمیمگیری خریدار B2B، توضیح میدهد که محصولات ایرانی چگونه میتوانند با مقررات EU همسو شوند؛ از طراحی سیستمهای HACCP و پیادهسازی ISO 22000 تا کنترل MRL، ردیابی (Traceability) و نقش بازیگران میانی مانند پلتفرمهایی نظیر اوان تجارت در کاهش ریسک برای خریداران اروپایی.
مرور اجمالی مقررات اتحادیه اروپا برای محصولات کشاورزی و غذایی
برای برنامهریزی استانداردسازی، ابتدا باید منطق کلی مقررات اروپا در حوزه غذا درک شود. این منطق بر «ایمنی مبتنی بر ریسک» استوار است، نه صرفاً رعایت یک چکلیست ثابت. چند ستون اصلی این چارچوب عبارت است از:
- مقررات عمومی غذا (General Food Law) که مسئولیت اصلی ایمنی را بر عهده تولیدکننده و واردکننده میگذارد.
- HACCP بهعنوان رویکرد سیستماتیک برای شناسایی و کنترل خطرات میکروبی، شیمیایی و فیزیکی در طول زنجیره.
- ISO 22000 و استانداردهای همراستا با GFSI برای ایجاد سیستم مدیریت یکپارچه ایمنی غذایی در سطح کارخانههای فرآوری.
- حدود مجاز باقیمانده سموم (MRL) که برای هر محصول و ماده فعال شیمیایی توسط اروپا تعریف میشود.
- الزامات Traceability با رویکرد «یک گام جلو، یک گام عقب» برای ردیابی منشأ هر بچ محصول.
در عمل، واردکننده اروپایی انتظار دارد که تأمینکننده ایرانی نهتنها محصول منطبق با این مقررات ارائه دهد، بلکه بتواند مستند نشان دهد چگونه این انطباق در مزرعه، انبار، خطوط فرآوری و لجستیک حفظ شده است. این همان جایی است که استانداردسازی، از «اقدام موردی» به «سیستم مدیریت ریسک» تبدیل میشود.
الزامات بهداشتی و ایمنی غذایی: از HACCP تا GFSI
اولین لایه برای ورود به بازار اروپا، داشتن یک سیستم منسجم ایمنی غذایی است. در بسیاری از واحدهای ایرانی، نقاط خوبی از نظر بهداشت عمومی و تجربه تولید وجود دارد، اما کافی نیست که «بهطور عرفی» تمیز کار شود؛ باید ساختارمند، مکتوب و قابلممیزی باشد.
پیادهسازی HACCP در واحدهای ایرانی
HACCP در اروپا یک الزام عملی برای واحدهای فرآوری است. برای همراستا شدن:
- تعیین تیم چندتخصصی شامل تولید، کنترل کیفیت و مهندسی.
- رسم نمودار جریان فرآیند از دریافت ماده خام تا بارگیری نهایی.
- شناسایی نقاط بحرانی کنترل (CCP) مانند حرارتدهی، خشککردن، سورتینگ نهایی یا فلزیاب.
- تعریف حدود بحرانی برای هر CCP (دما، زمان، رطوبت، اندازه ذرات، آستانه آلودگی میکروبی).
- ایجاد سوابق پایش و اقدامات اصلاحی مستند، نه فقط اصلاح شفاهی.
ارتقای سیستم به سطح ISO 22000 و GFSI
برای بسیاری از خریداران اروپایی، داشتن گواهی ISO 22000 یا یکی از استانداردهای مورد تأیید GFSI (مانند FSSC 22000، BRCGS یا IFS) یک امتیاز کلیدی است. این استانداردها علاوه بر HACCP، موارد زیر را ساختار میدهند:
- مدیریت مستندات، ممیزی داخلی و بازنگری مدیریت.
- کنترل تأمینکنندگان ماده اولیه و خدمات (از جمله حملونقل و انبارداری).
- برنامههای پیشنیاز (PRP) مانند بهداشت فردی، آموزش کارکنان، برنامه نظافت و کنترل آفات.
واحد ایرانی که میخواهد بهطور پایدار به اروپا صادر کند، باید حداقل در سطح HACCP مستند باشد و در گام بعدی، برای گواهیهای همتراز GFSI برنامهریزی کند؛ این کار هم ریسک را برای خریدار کاهش میدهد و هم جایگاه محصول را در سبد تأمین او ارتقا میدهد.
کنترل MRL، آلودگی میکروبی و فلزات سنگین در محصولات ایرانی
بخش مهمی از ریسک ادراکشده در مورد تأمین از ایران، به سه محور اصلی برمیگردد: کنترل باقیمانده سموم، بار میکروبی و فلزات سنگین. اتحادیه اروپا برای هر یک از این محورها حدود مشخصی دارد که در رگولاتوری محصولمحور و کشورمحور منتشر میشود. همراستاسازی با این حدود، نیازمند تغییر همزمان در مزرعه، واحدهای جمعآوری و کارخانههای فرآوری است.
مدیریت باقیمانده سموم (MRL)
گپ اصلی، معمولاً در سطح مزرعه رخ میدهد؛ جایی که انتخاب نوع سم، دوز مصرفی و زمان آخرین سمپاشی، با منطق MRL اروپا هماهنگ نشده است. برای کاهش ریسک:
- طراحی پروتکل مصرف سم اختصاصی برای هر محصول و منطقه، با توجه به فهرست سموم مجاز در اروپا.
- آموزش کشاورزان و نظارت میدانی بر زمان «وقفه پیش از برداشت».
- نمونهبرداری دورهای از مزارع منتخب، پیش از ورود به فاز جدی صادرات به اروپا.
آلودگی میکروبی و فلزات سنگین
در محصولات خشکبار، ادویه و گیاهان دارویی، آلودگی میکروبی (بهویژه سالمونلا و کپکهای تولیدکننده سموم قارچی) و فلزات سنگین (سرب، کادمیوم) محورهای اصلی ریسکاند. کاهش این ریسکها نیازمند:
- بهبود شرایط خشککردن، فاصله از منابع آلودگی محیطی و جلوگیری از تماس مستقیم با خاک آلوده.
- استفاده از فرآیندهای تصفیه و پاکسازی (مانند بخاردهی در ادویهجات) مطابق با ظرفیت فنی واحدهای ایرانی.
- پایش مستمر نمونههای ورودی و خروجی در آزمایشگاههای معتبر با روشهای تاییدشده.
نقطه کلیدی برای خریدار اروپایی، «ثبات نتیجه آزمایش» است؛ یعنی ریسک یکباره بودن کیفیت کاهش یابد و پروفایل ریسک هر تأمینکننده، قابل پیشبینی شود.
فاصله وضعیت متعارف تولید در ایران با الزامات حداقلی اتحادیه اروپا
برای تصمیمگیران B2B، درک کمی از «گپ استانداردی» بین وضعیت متعارف تولید در ایران و حداقلهای اروپا کمک میکند تا هم انتظارات خود را واقعبینانه تنظیم کنند و هم از ظرفیتهای اصلاحی آگاه شوند. جدول زیر، تصویر سادهشدهای از تفاوتها در چهار محور کلیدی ارائه میدهد. توجه مهم این است که در بسیاری از زنجیرههای حرفهای ایرانی، وضعیت واقعی بهمراتب به استانداردهای اروپایی نزدیکتر از میانگین متعارف است؛ اما این جدول، میانگین عرفی را با حداقلهای مقرراتی مقایسه میکند.
| محور کنترلی | وضعیت متعارف تولید در ایران (تصویر کلی) | الزامات حداقلی اتحادیه اروپا |
|---|---|---|
| کنترل آلودگی میکروبی | تکیه بر تجربه عملی؛ پایش میکروبی محدود و عمدتاً در سطح محصول نهایی؛ مستندسازی کم. | نظام HACCP فعال، CCPهای مشخص، نمونهبرداری دورهای، سوابق تحلیلی قابلردیابی برای هر بچ. |
| کنترل باقیمانده سموم (MRL) | استفاده از ترکیبی از سموم؛ کنترل رسمی محدود؛ هماهنگی ناکامل با فهرست مواد مجاز و وقفه پیش از برداشت. | استفاده از مواد فعال تأییدشده در EU، پایش منظم مزارع، تطبیق با حدود MRL محصولمحور و رد محمولههای پرریسک. |
| کنترل فلزات سنگین | آزمایش موردی، اغلب فقط در زمان بروز مشکل یا درخواست خریدار. | پایش روتین برای محصولات پرریسک، استفاده از منابع آب و خاک کمریسک، تحلیل سریالی بچها برای اثبات ثبات. |
| برچسبگذاری و اطلاعات روی بسته | تمرکز بر اطلاعات حداقلی داخلی؛ زبان عمدتاً فارسی؛ گاهی عدم انطباق با فرمت تغذیهای اروپایی. | انطباق با الزامات برچسبگذاری EU شامل ترکیبات، آلرژنها، تاریخ مصرف، لاتبندی، اطلاعات تغذیهای و زبان بازار مقصد. |
در عمل، پر کردن این گپها نیازمند ترکیب «سرمایهگذاری فنی» (در مزرعه، آزمایشگاه، فرآوری) و «حاکمیت داده» (مستندسازی، ردیابی، و گزارشدهی شفاف به خریدار) است.
مستندسازی، مدارک صادراتی و معماری Traceability برای بازار اروپا
حتی در صورتی که کیفیت واقعی محصول مناسب باشد، بدون مستندات کامل و نظاممند، ریسک ادراکشده برای خریدار اروپایی بالا باقی میماند. در اتحادیه اروپا، فرض ضمنی این است که «چیزی که مستند نیست، اتفاق نیفتاده است». بنابراین، معماری اسناد و ردیابی بهاندازه کیفیت فیزیکی محصول اهمیت دارد.
مدارک فنی و بهداشتی کلیدی
برای اکثر محصولات کشاورزی و غذایی، ترکیبی از اسناد زیر لازم است:
- گواهی مبدأ و اصالت، گواهی بهداشتی و گاهی گواهیهای قرنطینهای بسته به محصول و کشور مقصد.
- گواهی سیستم مدیریت ایمنی غذایی (مثلاً HACCP یا ISO 22000) در سطح واحد فرآوری.
- گواهی آنالیز (COA) برای هر بچ، شامل نتایج آزمایشهای میکروبی، MRL، فلزات سنگین و پارامترهای کیفیتی کلیدی.
ساختاردهی این اسناد بهصورت دیجیتال و قابلاشتراکگذاری، بخش مهمی از تصویر حرفهای تأمینکننده در نگاه خریدار اروپایی است.
سیستم ردیابی (Traceability) از مزرعه تا بستهبندی
الزامات ردیابی اتحادیه اروپا بر این اصل بنا شده است که در هر لحظه بتوان منشأ یک محصول را تا یک گام عقب و مقصد آن را تا یک گام جلو ردیابی کرد. برای زنجیره ایرانی، این بهمعنای:
- لاتبندی شفاف از لحظه ورود ماده خام به کارخانه.
- ثبت اطلاعات کلیدی تأمینکنندگان مزرعهای یا مراکز جمعآوری.
- نگهداری سوابق تولید، انبارش و حمل برای هر لات.
- امکان واکنش سریع در صورت بروز مشکل ایمنی غذایی (مثلاً ریکال هدفمند).
پلتفرمهایی مانند اوان تجارت با تجمیع دادههای تأمینکنندگان و استانداردکردن فرمت اطلاعات، میتوانند این ردیابی را برای خریداران اروپایی شفافتر و قابلاتکا کنند و هزینه تطبیق را برای هر واحد ایرانی کاهش دهند.
نقش آزمایشگاههای معتبر در کاهش ریسک تأمین از ایران
بدون داده آزمایشگاهی قابلاتکا، هیچ ادعای استانداردی در بازار اروپا پذیرفته نمیشود. در سالهای اخیر، ظرفیت آزمایشگاهی ایران از نظر تجهیزات و نیروی انسانی پیشرفت کرده، اما چالش اصلی، اتصال این ظرفیت به منطق ریسکمحور اروپا و یکپارچگی آن با زنجیره تأمین است.
ویژگیهای آزمایشگاه قابلاعتماد برای بازار EU
از نگاه خریدار اروپایی و شرکتهای مدیریت زنجیره تأمین، آزمایشگاه مناسب باید:
- دارای تأییدیه یا اعتبارنامه مرتبط (مانند ISO/IEC 17025) و حوزه آزمون مشخص باشد.
- از روشهای آزمون مرجع یا همتراز با روشهای پذیرفتهشده در اروپا استفاده کند.
- قابلیت گزارشدهی شفاف، شامل حد تشخیص (LOD)، حد کمیسازی (LOQ) و عدم قطعیت نتایج را داشته باشد.
برای صادرکننده ایرانی، همکاری پایدار با ۱–۲ آزمایشگاه منتخب و استانداردسازی فرمت COA، هزینه تطبیق را کاهش داده و اعتماد خریدار را افزایش میدهد.
یکپارچهسازی آزمایش با استراتژی تأمین
آزمایش نباید به «مرحله آخر قبل از حمل» محدود شود. در رویکرد ریسکمحور، ساختار نمونهبرداری بهگونهای طراحی میشود که:
- در مزارع و مراکز جمعآوری، ریسکهای جدی در مراحل اولیه شناسایی و حذف شوند.
- در سطح کارخانه، بچهای پرریسک قبل از بستهبندی نهایی غربال شوند.
- قبل از حمل، فقط محمولههایی تأیید شوند که در محدوده پذیرش تعریفشده برای بازار هدف قرار دارند.
در این مدل، آزمایشگاه بخشی از «معماری تصمیمگیری» زنجیره تأمین است، نه صرفاً یک ارائهدهنده خدمت جانبی.
تطبیق فرآیندهای تولید و بستهبندی با استانداردهای اتحادیه اروپا
پس از مدیریت ریسکهای شیمیایی و میکروبی، نوبت به تطبیق فرآیندهای تولید و طراحی بستهبندی با الزامات اروپا میرسد. در بسیاری از زنجیرههای ایرانی، تجهیزات پایه قابلقبول است اما نیازمند «تنظیم مجدد» با الزامات مشتری اروپایی است.
فرآیندهای تولید و کنترل فرایندی
در عمل، خریدار اروپایی انتظار دارد که:
- پارامترهای کلیدی فرآیند (دما، زمان، رطوبت، فشار، سرعت) تعریف و پایش شوند.
- برای هر تغییر مهم در فرمولاسیون یا شرایط فرآیند، تأییدیه ایمنی و کیفیت دریافت شود.
- سیستم نگهداری پیشگیرانه (PM) برای تجهیزات حیاتی برقرار باشد تا ریسک آلودگی فیزیکی کاهش یابد.
بستهبندی و برچسبگذاری برای بازار اتحادیه اروپا
بستهبندی فقط یک پوسته بازاریابی نیست؛ در منطق اروپا بخشی از سیستم ایمنی و اطلاعرسانی به مصرفکننده است. برای همراستاسازی:
- انتخاب مواد بستهبندی دارای گرید غذایی و ارزیابی مهاجرت احتمالی مواد از بسته به محصول.
- اطمینان از استحکام بسته در زنجیره حملونقل طولانیمدت و شرایط دمایی متغیر.
- طراحی برچسب مطابق با الزامات برچسبگذاری و شفافیت اطلاعات مصرفکننده، شامل ترکیبات، آلرژنها، تاریخ مصرف، لات، وزن خالص، شرایط نگهداری و اطلاعات تغذیهای در صورت نیاز.
این مرحله جایی است که تجربه در «طراحی بستهبندی صادرات محور» و شناخت ترجیحات بصری بازار مقصد، میتواند ارزش افزودهای فراتر از رعایت حداقل استانداردها خلق کند.
چکلیست عملی برای تولیدکنندگان و صادرکنندگان ایرانی پیش از هدفگذاری اروپا
برای کاهش ابهام، فهرست زیر یک چکلیست مرحلهبهمرحله ارائه میکند تا تولیدکننده و صادرکننده ایرانی ارزیابی کند که تا چه حد برای ورود یا توسعه در بازار اروپا آماده است. این چکلیست از مزرعه تا بستهبندی را پوشش میدهد.
در مزرعه و تأمین ماده خام
- آیا پروتکل مصرف سموم، با فهرست مواد فعال مجاز در اتحادیه اروپا تطبیق داده شده است؟
- آیا آموزش مستمر به کشاورزان درباره وقفه پیش از برداشت و دوز مصرفی ارائه میشود؟
- آیا برای هر مزرعه یا خوشه تولید، سوابق پایهای (نوع کود، سم، تاریخ مصرف) ثبت میشود؟
در جمعآوری، انبارش و لجستیک اولیه
- آیا شرایط بهداشتی مراکز جمعآوری و انبارها (رطوبت، تهویه، کنترل آفات) مستند و پایش میشود؟
- آیا تفکیک بچها و ردیابی منبع هر محموله در سطح لات انجام میشود؟
- آیا استانداردهای پایه در حمل داخلی (پوشش، دما، زمان توقف) تعریف شده است؟
در واحد فرآوری و بستهبندی
- آیا سیستم HACCP فعال، بازنگریشده و دارای سوابق پایش است؟
- آیا حداقل یکی از استانداردهای مدیریت ایمنی غذایی (مثلاً ISO 22000) پیادهسازی شده یا در برنامه است؟
- آیا CCPها و پارامترهای فرآیندی، بهصورت روتین مانیتور و ثبت میشوند؟
- آیا برنامههای پیشنیاز (بهداشت فردی، نظافت، کنترل آفات) مکتوب و ممیزی میشوند؟
- آیا مواد بستهبندی دارای مدارک فنی و تأییدیه گرید غذایی هستند؟
در حوزه آزمایشگاهی و اسناد
- آیا با آزمایشگاه معتبر برای آزمونهای MRL، میکروبی و فلزات سنگین قرارداد پایدار دارید؟
- آیا پروتکل نمونهبرداری برای هر محصول و بازار (از جمله اروپا) تعریف شده است؟
- آیا COA استاندارد، برای هر لات صادراتی بهصورت دیجیتال آماده و آرشیو میشود؟
- آیا ساختار Traceability از مزرعه تا خریدار نهایی ترسیم و آزمون شده است (شبیهسازی ریکال)؟
تولیدکنندگانی که در این چکلیست امتیاز مناسبی کسب میکنند، نهتنها شانس بالاتری برای دسترسی به اروپا دارند، بلکه جذابیت بیشتری برای ورود به شبکه تأمین پلتفرمهایی نظیر اوان تجارت خواهند داشت.
جمعبندی: فرصتها و ریسکهای استانداردسازی برای Market Access اروپا
دسترسی پایدار به بازار اتحادیه اروپا برای محصولات ایرانی، یک پروژه کوتاهمدت نیست؛ یک تحول ساختاری در شیوه نگاه به ایمنی، کیفیت و ردیابی است. از منظر زنجیره تأمین جهانی، پرسش کلیدی این است که آیا تأمینکننده ایرانی میتواند ریسک را برای خریدار اروپایی قابلپیشبینی، قابلکنترل و مستند کند. هر جا پاسخ مثبت باشد، موانع سیاسی و اداری نیز معمولاً با راهحلهای عملیاتی قابل مدیریتاند.
استانداردسازی برای اروپا، هزینه دارد: سرمایهگذاری در کشاورزی قراردادی، ارتقای زیرساخت آزمایشگاهی، پیادهسازی HACCP و ISO 22000، اصلاح فرآیندها، و طراحی مجدد بستهبندی و برچسب. اما در برابر این هزینه، چند نوع بازگشت تعریفپذیر وجود دارد: دسترسی به مشتریان باکیفیتتر، قراردادهای بلندمدت، حاشیه سود پایدارتر و تقویت برند «محصول ایرانی» در ذهن بازیگران حرفهای.
در عین حال، ریسک اصلی، ناتمام گذاشتن این فرآیند است؛ یعنی شروع اصلاحات بدون رسیدن به آستانه قابلقبول برای بازار اروپا. چنین وضعیتی میتواند منجر به رد محموله، آسیب اعتباری و بیاعتمادی نسبی نسبت به مبدأ شود. بنابراین، رویکرد منطقی این است که استانداردسازی بهصورت مرحلهای، محصولمحور و بازارمحور برنامهریزی شود؛ ابتدا روی زنجیرههایی که از نظر فنی و سازمانی آمادهترند، تمرکز شود و سپس مدل به سایر محصولات توسعه یابد.
در نهایت، آنچه اتحادیه اروپا از تأمینکنندگان انتظار دارد، «کیفیت اتفاقی» نیست؛ بلکه «کیفیت سیستماتیک» است. برای رساندن محصولات کشاورزی و غذایی ایران به این سطح، ترکیب سرمایهگذاری در مزرعه، فرآوری، آزمایشگاه و حاکمیت داده ضروری است. بازیگرانی که زودتر این مسیر را طی کنند، در موقعیت بهتری برای شکلدادن به تصویر آینده «غذای ایرانی» در قفسههای اروپا قرار خواهند گرفت.
اوان تجارت؛ شریک شبکهای برای تأمین استانداردشده و قابلردیابی از ایران
در این میان، نقش پلتفرمهای تخصصی زنجیره تأمین، برای کاهش ریسک خریدار اروپایی و تسهیل استانداردسازی در مبدأ، حیاتی است. اوان تجارت بهعنوان یک پلتفرم B2B متمرکز بر تأمین و صادرات محصولات کشاورزی، غذایی و خوراکیهای فرآوریشده ایرانی، شبکهای انتخابشده از تأمینکنندگان و واحدهای فرآوری را زیر یک چتر استانداردی یکپارچه میکند.
این رویکرد به خریداران اروپایی امکان میدهد بهجای کار با دهها تأمینکننده پراکنده، با یک نقطه تماس حرفهای همکاری کنند که مسئولیت هماهنگی کیفیت، استانداردها، بستهبندی، اسناد و لجستیک را بر عهده میگیرد. در سطح عملیاتی، اوان تجارت با تعریف پروتکلهای تأمین، ساختاردهی مدارک، مدیریت آزمونهای آزمایشگاهی و طراحی راهحلهای Private Label، ریسک ورود به زنجیره تأمین ایران را برای برندها و دیستریبیوترهای اروپایی کاهش میدهد.
از سوی دیگر، برای تولیدکنندگان و تأمینکنندگان داخلی، اوان تجارت یک «آدرس تخصصی» برای درک الزامات صادراتی و همراهی در فرآیند استانداردسازی است؛ از اصلاحات در سطح مزرعه و خط تولید تا تکمیل مدارک فنی. نتیجه این همکاری، ایجاد سبدی از محصولات ایرانی استانداردشده، قابلردیابی و آماده رقابت در بازارهای سختگیر اما ارزشآفرین اروپا است.
سؤالات متداول درباره استانداردسازی محصولات ایرانی برای بازار اتحادیه اروپا
۱. برای شروع صادرات به اروپا، آیا داشتن HACCP کافی است یا به ISO 22000 هم نیاز است؟
HACCP حداقل مورد انتظار برای هر واحد فرآوری است و در بسیاری از موارد، بدون آن اصلاً وارد گفتوگو با خریدار اروپایی نمیشوید. بااینحال، بسیاری از خریداران ترجیح میدهند با واحدهایی کار کنند که سیستم مدیریت ایمنی غذایی مبتنی بر استانداردهایی مثل ISO 22000 یا FSSC 22000 دارند، زیرا این گواهیها نشان میدهد که علاوه بر کنترل نقطهای، یک ساختار مدیریتی پایدار برای کنترل ریسک برقرار است. بنابراین HACCP گام اول است، اما برای ساخت روابط بلندمدت، حرکت به سمت استانداردهای همراستا با GFSI توصیه میشود.
۲. کنترل MRL در سطح مزرعه چگونه میتواند بهصورت عملی اجرا شود؟
کنترل MRL صرفاً با تکیه بر آزمون نهایی امکانپذیر نیست، زیرا در آن مرحله اگر نتیجه نامطلوب باشد، کل محموله باید کنار گذاشته شود. راهحل عملی، ترکیب سه اقدام است: طراحی برنامه مصرف سم متناسب با مقررات اروپا، آموزش مستمر کشاورزان و تکنسینها درباره دوز و وقفه پیش از برداشت، و اجرای طرحهای نمونهبرداری دورهای در سطح مزرعه و مرکز جمعآوری. این کار معمولاً در قالب «کشاورزی قراردادی» و با مشارکت یک نهاد هماهنگکننده مانند پلتفرم صادراتی انجام میشود.
۳. آزمایشگاههای داخلی تا چه حد برای پاسخگویی به الزامات اتحادیه اروپا کافی هستند؟
ظرفیت آزمایشگاهی داخل ایران در بسیاری از حوزهها (بهویژه میکروبی و برخی آزمونهای MRL و فلزات سنگین) به سطح فنی قابلقبولی رسیده است؛ اما آنچه برای خریدار اروپایی اهمیت دارد، اعتبار روشها، شفافیت گزارش و ثبات کیفیت نتایج است. در مواردی، خریداران ترجیح میدهند نتایج آزمایش داخلی با آزمون تأییدی در آزمایشگاه ثالث اروپایی تطبیق داده شود. ایجاد همکاری پایدار بین صادرکننده، آزمایشگاه داخلی و در صورت لزوم آزمایشگاه مرجع خارجی، میتواند اعتماد را تقویت و هزینهها را مدیریت کند.
۴. الزامات برچسبگذاری اروپا چه تفاوتی با استانداردهای متعارف داخلی دارد؟
در برچسبگذاری داخلی، تمرکز بیشتر بر اطلاعات حداقلی مانند نام محصول، وزن و تاریخ مصرف است؛ درحالیکه در اروپا، الزامات برچسبگذاری شامل جزئیات بیشتری است: فهرست کامل ترکیبات بهترتیب وزن، اعلام آلرژنها، اطلاعات تغذیهای (برای بسیاری از دستهها)، لات تولید، نام و آدرس اپراتور مواد غذایی در بازار EU، زبان بازار مقصد و گاهی ادعاهای تغذیهای یا سلامتمحور قابلمستند. طراحی برچسب برای اروپا، باید با رجوع به رگولاتوری محصول و کشور هدف انجام شود، نه صرفاً ترجمه برچسب داخلی.
۵. نقش یک پلتفرم زنجیره تأمین مثل اوان تجارت در کاهش ریسک برای خریداران اروپایی چیست؟
برای یک خریدار B2B در اروپا، کار با دهها تأمینکننده پراکنده در یک کشور جدید، هزینه اداری و ریسک بالایی دارد. پلتفرمی مانند اوان تجارت، با انتخاب و ارزیابی تأمینکنندگان، تعریف پروتکلهای یکپارچه کیفیت، مدیریت فرآیند آزمایش و مستندسازی، و ارائه راهحلهای بستهبندی و Private Label، این ریسک را بهطور قابلتوجهی کاهش میدهد. در عمل، خریدار بهجای مدیریت جزئیات در سطح مزرعه و کارخانه، با یک شریک شبکهای کار میکند که ترجمه الزامات اتحادیه اروپا به زبان عملیاتی زنجیره تأمین ایران را بر عهده گرفته است.









